- پیش پیشی
- بید مشک
معنی پیش پیشی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آوازی که بدان گربه را خوانند پیش پیش مقابل پیشت، گربه آنگاه که بدو التفات کنند
گربه
جلو جلو، پیشاپیش
عمل پیش گیر جلوگیری دفع، منع سرایت مرض از پیش تقدم بحفظ صیانت حفظ صحت جلو مرض گرفتن
عمل پیش بین عاقبت اندیش دوراندیشی آخربینی: خردمنددی و پیش بینی بود توانایی و پاک دینی بود. (فردوسی) توضیح پیش بینی حدس زدن وقایع آینده است از علل و اسباب و قراین موجودمثلا یک پزشک گاهی از دیدن احوال بیماری میتواند بگوید که از بهبود خواهد یافت یا خواهد مرد. در جنگی که میانه دو دولت در میگیرد از اندازه نیروی آن دو و پافشاری سپاهیان و غیره میتوان گفت فاتح کیست و مغلوب که ک و آن در اصل با پیشگویی که از پیش گفتن وقایع آینده از طریق علوم مکنونه است فرق دارد. ولی پیش بینی بمعنی اخیر هم آمده. دور بینی گویا در مورد علم اخلاق بهتر است و پیش بینی در مورد عمل و (امور) مادی. پیش بینی اصلا اعم است و شامل پیشگویی و اخبار قبل الوقت هم گویا میشود مثلا من باران این ماه را بواسطه شدت گرمای ماه گذشته پیش بینی کرده بودم یا من این جنگ را بواسطه کثرت رقابت انگلیس وآلمان پیش بینی کرده بودم، حزم احتیاط احتیاط کاری: سلیمان را از حزم و بیداری و احتیاط و هشیاری و پیش بینی برمک عجب آمد. و دل روی خوش کرد، دانایی، دریافت و گفتن حوادث قبل از وقوع آنهاغیب گویی: به پیش بینی آن بیند او که دیده نیند منجمان سطرلاب آسمان پیمای. (فرخی)
احتیاط، عاقبت اندیشی، مآل اندیشی، حزم، غیب گویی، پیشگویی
جلوگیری کردن، پیش از بروز بیماری اقدام کردن
عاقبت اندیشی، حزم، احتیاط
آنکه سرگذشت ها و داستان های پیشینیان را بپیراید و نظم و ترتیب دهد، برای مثال کجا پیش پیرای پیر کهن / غلط رانده بود از درستی سخن (نظامی۵ - ۱۰۱۵)
Forecast, Contingency, Prediction, Prognostication, Projection
непредвиденная ситуация , прогноз , предсказание , проекция
Eventualität, Vorhersage, Prognose, Projektion
непередбачувана ситуація , прогноз , передбачення , пророцтво , проекція
nieprzewidziana sytuacja, prognoza, przepowiednia, projekcja
偶发事件 , 预测 , 预言 , 投影
contingência, previsão, prognóstico, projeção
contingenza, previsione, proiezione
contingencia, pronóstico, predicción, proyección
contingence, prévision, prédiction, pronostic, projection
toevalligheid, voorspelling, projectie
เหตุการณ์ฉุกเฉิน , พยากรณ์ , การคาดการณ์ , ทำนาย , การทำนาย
keadaan darurat, ramalan, prediksi, proyeksi
حالةٌ طارئةٌ , توقّعٌ , تنبّؤٌ , تنبؤٌ , تخمين
आकस्मिकता , पूर्वानुमान , भविष्यवाणी , भविष्यवाणी , प्रक्षिप्त
תַּרְחִישׁ , חיזוי , נְבוּאָה , נבואה , תחזית
偶発事象 , 予測 , 予言 , 投影
비상 사태 , 예측 , 예측 , 예언 , 투영
olasılık, tahmin, kehanet, projeksiyon
hali ya dharura, utabiri, unabii, makadirio
অপ্রত্যাশিত অবস্থা , পূর্বাভাস , পূর্বাভাস , ভবিষ্যদ্বাণী
غیر متوقع حالت , پیشبینی , پیش گوئی , پیشبینی
مقدم بر همه، مبداء، پیش بینی، جلوتراز دیگران
جلو امام پیش پا، آنکه در رفتار پیش پایها نزدیک گذارد و پاشنه ها را دور، ستاره ای که بر پای مقدم دو پیکر است. یا پیش پای کسی بر خاستن، بر پا ایستادن برای تعظیم وی: سپیده دم مه من چون زخواب برخیزد به پیش پای رخش آفتاب برخیزد. (تاثیر آنند. لغ)، یا راهی را پیش پای کسی گذاشتن، هدایت کردن ویرا بدان طریق متوجه ساختن او را بدان
پیش پیش، پیش تر از همه، جلوتر از همه